پرونده یک کتاب
هدف «پرونده یک کتاب» عیبجویی و به رخ کشیدن ایراد این کتاب و آن کتاب و نامهربانی با اهل اندیشه و قلم نیست. نگارنده بر این باوراست که در نقد و بررسی فنّی کتابهای گوناگون می توان با همراهی و همدلی اهل فن؛ آرام آرام به استاندارد های فنی کتاب آرایی نزدیک شد و حاصل زحمت و تلاش آشکار و پنهان صاحبان اندیشه را در هیئتی آراسته و پیراسته به دوستداران کتاب و کتابخوانی ارائه کرد. به همین منظور بنا داریم هر از گاه در جهان کتاب یکی از آثار منتشر شده را در همین چارچوب بررسی کنیم. برای سهولت مراجعه خوانندگان و آشنایی آنها با چند و چون مطالب فنی، مشخصات کتابی را که قرار است در آینده بررسی شود اعلام می کنیم تا خوانندگان علاقه مند بتوانند از پیش آن را تهیه کنند یا در جایی نگاهی به آن بیندازند.
شریعتی در نگاه مطبوعات: (جلد اول) مجموعه مطالبی است درباره دکتر علی شریعتی که در مطبوعات ایران اعم از روزنامه و هفته نامه و فصلنامه، از سال 1356 تا سال 1360 چاپ و منتشر شده است و قرار است مطالبی که بعد از این تاریخ، یعنی بعد از سال 60، در مطبوعات منتشر شده به همین سبک و سیاق، یعنی به ترتیب تاریخ انتشار در جلدهای بعدی این مجموعه بیاید. گردآورندگان در پیشگفتار کتاب اذعان کرده اند که مناسبترین شیوه برای دسته بندی مطالب گوناگون، ترتیب زمان انتشار بوده است به این دلیل که «به سبب پراکندگی موضوعات و غیر قابل تفکیک بودن آنها سیر زمانی مطبوعات (بر اساس تاریخ روز و ماه و سال انتشار روزنامه ها و مجلات) را در این مجموعه پی گرفتیم و جلد اوّل را در پنج فصل که هر کدام مختص به یک سال می باشد، تنظیم نمودیم». در واقع گردآورندگان، اعم از کوتاه و بلند، بدون نظم و قاعده خاصی در کنار هم آمده است. همین امر باعث شده فصلهای کتاب هیچ تناسبی به لحاظ حجم و محتوا با یکدیگر نداشته باشد. از طرف دیگر خواننده کتاب برای یافتن مطالب مورد نظر خود تنها باید به فهرست کتاب مراجعه کند که این شیوه نیز اغلب کارساز نیست. به نظر می رسد تقسیم مطالب کتاب به لحاظ موضوعی و نه زمانی بهره گیری از کتاب را چند برابر می کرد.جالب اینجاست که گردآورندگان مجموعه حاضر در کتاب دیگری درباره جلال آل احمد که احتمالاً باید «جلال در نگاه مطبوعات» باشد، اما با نام مرغ حق از سوی انتشارات جامی منتشر شده، همه مطالبی را که مطبوعات ایران درباره جلال بعد از مرگش نوشته اند در چهار یا پنج بخش به طور موضوعی تقسیم کرده اند و خواننده علاقه مند می تواند به راحتی مطالب مورد نظر خود را در بخش مربوط دنبال کند. ضمن آنکه گردآورندگان کوشای این مجموعه می توانند در ویراستهای بعدی به اقتضای موضوع، مطالب جدید را به بخش مربوط اضافه کنند، اما در کتاب حاضر که بر اساس زمان انتشار مطالب تدوین و تنظیم شده، خواننده بارها و بارها درباره مطالب مربوط به سالگرد دکتر شریعتی با مضامین مشابه مواجه می شود که بعضاً حاوی نکته یا پیغام تازه ای نیست و به احتمال زیاد در سالگرد دیگری از دکتر شریعتی با همان مضمون، ولی با عبارات و واژه های دیگر تکرار شده است. به همین دلیل مصاحبه شخصیتها و نقد و نظر آثار دکتر شریعتی و حتّی اظهار نظرهای چند سطری و آگهی ترحیم و تسلیت همه پیچیده در هم و در کنار هم آمده است. و خواننده اغلب به تصادف مطالب مورد نظر خود را در انبوه مطالب متنوع و دسته بندی نشده پیدا می کند.
از سوی یگر، انتخاب زمان انتشار برای دسته بندی مطالب همواره، الی یوم القیامه، جلدهای دیگری از این مجموعه را در پی دارد که بعید نیست مطالب جلدهای بعدی با جلدهای قبلی مشابه باشد و فقط به این دلیل که در تاریخ دیگری منتشر شده وظیفه ایجاب می کند بعد از آنکه به حجم مورد نظر رسید، در جلد دیگری به زیور طبع آراسته شود.
در واقع کتاب شریعتی در نگاه مطبوعات در هر سال، یا به تعبیر گردآورندگان در هر فصل، شامل مطالبی از هر جنس و قماش است از آگهی ترحیم و مصاحبه کوتاه و مفصّل تا مقاله بلند و استخواندار درباره آثار و شخصیت دکتر شریعتی. این بی تناسبی در تدوین و فصل بندی با مراجعه به تعداد صفحات هر فصل بیشتر روشن می شود: فصل اول 16، فصل دوم 35، فصل سوم 90، فصل چهارم 150 و فصل پنجم 160 صفحه است.
در هر حال بعد از اشاره کوتاه به نحوه تدوین و فصل بندی کتاب، که ایراد اول و اساسی این مجموعه است به روال گذشته به طور مشروح به قسمتهای دیگر کتاب، از جمله روی جلد، صفحات اول و آخر و متن می پردازیم.
رو و پشت جلد
روی جلد با زمینه سیاه و تصویری از دکتر شریعتی و عنوان کتاب به رنگی زرد ترکیب مناسب و معقولی دارد. زمینه سیاه در پشت جلد نیز ادامه دارد و با گفته هایی از دکتر شریعتی تزیین شده است. کلام دکتر شریعتی به صورت نگاتیو بر زمینه مشکی خواندنی و چشم نواز است: «گر تنهاترین تنهاها شوم باز هم خدا هست».صفحات اول
نخستین صفحه کتاب با «بسم الله الرحمن الرحیم» مزیّن و متبرک شده است. بسیاری از ناشران از این شیوه در صفحات اول کتاب استفاده می کنند که این خود الگویی است در آرایش و تنظیم صفحات آغازین کتاب. عده دیگری نیز در هر حال یکی از صفحات اول کتاب را با عبارت «به نام خدا» یا «بسم الله» آغاز می کنند، البته در صدر مطالبی همچون پیشگفتار، یادداشت ناشر و ... معمولاً در کارهای تألیفی، ابتدای پیشگفتار مؤلف محل مناسبی است برای درج اسمای الهی یا عبارات قرآنی، اما در کارهای ترجمه، به خصوص در کتابهایی که مترجم پیشگفتاری ندارد معمولاً اختصاص یک صفحه کامل به «بسم الله» مناسبتر است، هرچند در ابتدای فهرست مطالب کتاب نیز گاهی می توان از این شیوه استفاده کرد. در مواردی برخی از ناشران به اشتباه عبارت «بسم الله» را در ابتدای پیشگفتار متن اصلی قرار می دهند که به هیچ روی جایز نیست؛ به خصوص وقتی خواننده در انتهای پیشگفتار با نام خارجی مؤلف و امضای وی مواجه می شود بی تناسبی کار بیشتر آشکار می شود.
صفحه عنوان، کتاب به روال معمول تکرار مشخصات کتاب مطابق نوشته های روی جلد است. با این تفاوت که در صفحه عنوان لفظ گردآورندگان آمده و در روی جلد به کوشش.
صفحه حقوق، یا شناسنامه کتاب نیز آرایش خاص خود را دارد با ذکر مشخصات کتاب، تعداد نسخه های چاپ شده و محلّ چاپ و شابک (شماره استاندارد بین المللی کتاب) به همراه نشانی و نشانه ناشر.
فهرست مطالب، مندرجات کتاب در چهار صفحه فهرست شده است. همان طور که پیش از این اشاره شد، کتاب به پنج فصل یا پنج سال تقسیم شده است. در فهرست مطالب، عنوان فصلهای پنج گانه از عنوان مطالب و مقالات دیگر تفکیک نشده و پیدا کردن آن برای خواننده دشوار است. معمولاً بخشها و فصلهای اصلی کتاب یا با حروف متمایز از مطالب دیگر مشخص می شود یا با فاصله گذاری از مطالب دیگر حروفچینی می شود.
در صفحه سوم فهرست مطالب (ص 7) مربوط به سال 1359 و سومین سالگرد درگذشت دکتر شریعتی است، عنوان یکی از مطالب با این مضمون: «سخنان استاد محمد تقی شریعتی در هفتمین سالگرد شهادت فرزندش علی» شما را شگفت زده می کند چون این جلد، همان طور که از عنوانش پیداست مربوط به سالهای 1356 تا 1361 است، یعنی 5 سال بعد از درگذشت دکتر شریعتی. پس چرا هفتمین سالگرد؟ چند سطر پایین تر، عنوان دیگری با این مضمون: «گزارشهایی از مراسم بزرگداشت سومین سالگرد...» شما را بیشتر کنجکاو می کند که حتماً به این متن مراجعه کنید. در صفحه 247 کتاب، عنوان مطلب اصلاً چیز دیگری است: «علی جان چرا گریه می کنی؟...» زیر این عنوان با حروف ریز نوشته شده: سخنان استاد شریعتی در هفتم شهادت فرزندش یا شب هفت فرزندش که در فهرست، شب هفت به اشتباه هفتمین سالگرد آمده و عنوان سخنرانی به کلی در فهرست حذف شده است.
بعد از فهرست، پیشگفتار چهار صفحه ای گردآورندگان کتاب آمده که مروری است بر فعالیتهای دکتر شریعتی و آثار و نتایج آن و توضیح مختصری درباره کتاب و نوید جلدهای دیگری از این مجموعه که احتمالاً مقدمات چاپ آن تاکنون فراهم شده است.
درباره صفحات اول کتاب ذکر این نکته خالی از فایده نیست و آن هم مسأله تقدم و تأخر پیشگفتار و فهرست مطالب نسبت به یکدیگر است. علی القاعده پیشگفتار باید قبل از فهرست مطالب قرار بگیرد و در شماره گذاری نیز صفحات پیشگفتار با شماره های حرفی مشخص می شود نه با عدد. دلیل این تقدم، مضمون و محتوای پیشگفتار است که حاوی مطالبی است کلی درباره چگونگی تدوین و تهیه کتاب و جزئیات فنی و احتمالاً تشکر و سپاسگزاری از همکاران و دوستانی که به نحوی در جریان تولید و چاپ کتاب مشارکت داشته اند. بنابراین پیشگفتار با متن و محتوای کتاب ارتباط تنگاتنگ ندارد. درحالی که فهرست مطالب حاوی همه مطالبی است که در متن آمده و لاجرم بهتر است در صفحه یا صفحاتی نزدیک به متن قرار گیرد.
صفحات متن
همان طور که پیش از این اشاره شد، مطالب منتشر شده در مطبوعات در فاصله سالهای 1356 تا 1360، یعنی پنج سال، هر کدام به منزله یک فصل انتخاب شده است. در واقع کتاب مشتمل بر پنج فصل است که در صفحات فرد و مستقل آرایش و تنظیم شده است. به جز فصل اول که دارای عنوان است، بقیه فصلها عنوانی ندارد، مگر ذکر سال مورد نظر، معمولاً پشت صفحات مستقل و فرد بخش یا فصلهای مفصّل سفید است. در کتاب این قاعده رعایت نشده است. پشت صفحه اول و سوم سفید نیست، ولی در فصلهای 2، 4 و 5 یک صفحه سفید منظور شده است. البته رعایت این قاعده، حتی به طور نیم بند، با عنایت به طراحی مغشوش و آشفته متن چندان ضرورتی نداشته است. چون اگر قرار بود همه مطالب، اعم از کوتاه و مفصّل، به دنبال هم بیاید که در کتاب به همین شیوه نیز عمل شده، اختصاص یک صفحه کامل به فصل چه ضرورتی دارد؟ به عبارت دیگر، عبارت نگاهی به مطبوعات ایران سال 1359 را می شد در ابتدای یکی از صفحات فرد قرار داد و با یکی دو سطر فاصله بقیه مطالب را تا پایان سال 59 دنبال هم آورد. چون در فصلهای پنج گانه هیچ صفحه جدیدی وجود ندارد که لازم باشد عنوان فصل در صفحه فرد و مستقل مشتمل بر آنها باشد. صفحه مستقل بخش یا فصل در این کتاب و هر کتاب دیگری متضمن چندین صفحه مستقل و جدید بعدی است که ذیل این صفحه قرار می گیرند که در این کتاب چنین نیست. البته در مجموعه حاضر به هر دو شیوه عمل شده، مثلاً در صفحه 79 مقاله یک صفحه ای «فصل نوین» از صفحه جدید شروع شده، ولی مقاله مفصّل «شریعتی و خطوطی از سیمای معنوی او» که بالغ بر ده صفحه است به صورتی بسیار ابتدایی در انتهای صفحه 38 آمده-البته فقط عنوان مقاله و نام نویسنده. متن مقاله از صفحه بعد، یعنی صفحه 39 شروع می شود. در این مجموعه معلوم نیست مطالب و مقالات پشت سر هم آمده یا برای هر مقاله صفحه جدیدی در نظر گرفته شده است. به صفحه 344 و 345 نگاه کنید. نزدیک به نصف هر دو صفحه بی دلیل سفید است و به نظر می رسد مطلبی که در این فاصله حذف یا مفقود شده باشد. در حالی که در فضای چند سطر پایانی صفحه 38 فقط عنوان مقاله و نام نویسنده آمده بدون آنکه حتی یک سطر از مقاله آمده باشد. در مورد فاصله های بی جا می توانید به صفحات 78، 110، 132، 133، 169، 170، 255 و 256 نیز نگاه کنید.سرصفحه،
سرصفحه به عنوان یکی از اجزای متن در واقع به نوعی دستیار فهرست مطالب کتاب است و خواننده به کمک آن می تواند در مواردی بدون مراجعه به فهرست، مطالب مورد نظر خود را بیابد. معمولاً در آغاز فصلها آوردن سرصفحه ضرورتی ندارد که در کتاب حاضر این مطلب نیز رعایت نشده است ضمن آنکه در صفحات دیگر کتاب مضمون سر صفحه با عنایت به فهرست ناقص و فصل بندی نادرست نه تنها هیچ کمکی به خواننده نمی کند، بلکه در مقام دستیاری فهرست مطالب نیز چندان کارساز نیست. در کتابهایی از این دست که حاوی مطالب متنوع و متعددی است، سرصفحه به عنوان بازوی کمکی فهرست مطالب بسیار مفید است. در کتاب حاضر در صفحات زوج نام کتاب و در صفحات فرد سال مورد نظر ذکر شده در حالی که بهتر بود در صفحات زوج سال انتشار مطالب و در صفحات فرد عنوان مقالات می آمد. البته این شیوه به دلیل تدوین نامناسب و دسته بندی نامعقول متن چندان مفید فایده نمی افتاد. چون مطالب ریز و درشت به طور مخلوط و نامنظم کنار هم در متن ترکیب مناسبی ندارد که بتوان بر اساس عناوین متعدد، مضمون مناسبی برای سرصفحه انتخاب کرد.به دلیل دسته بندی نادرست متن، همان طور که پیش از این اشاره شد، بعضاً با مطالب تکرار مواجه می شوید. مثلاً شعر انتهای صفحه 186 عیناً با شرح دیگری در صفحه 191 آمده یا گاه شمار صفحه 31 احتمالاً خلاصه ای از زیست نامه صفحه 207 است. یا مصاحبه و گفتگو با پدر دکتر شریعتی، استاد محمد تقی شریعتی در صفحات 72، 113، 247 و 461 مطمئناً مضامین و مفاهیم مشابهی دارد که در مقایسه دقیق می توان به آن پی برد.
در صفحه 330 معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است، چون اولین سطر صفحه 331 با شماره 14، یعنی بند چهاردهم یک مطلب خاص شروع شده اما با مراجعه به صفحه قبل، یعنی 330 از سیزده بند قبلی هیچ اثری نیست. شاید به دلیل نحسی عدد 13، دوازده بند قبلی نیز، فدای آن شده اند!
در صفحات 292 تا 295 چند طرح گرافیکی چاپ شده که مأخذ آنها معلوم نیست و هیچ توضیحی هم برای تصاویر ارائه نشده است.
عنوانها یا تیترهای مستقل،
معمولاً عنوان مستقل با یک سطر فاصله از مطالب قبلی جدا می شود، یعنی بالای عنوانهای مستقل همواره باید یک سطر فاصله منظور کرد. در صفحه 174 عنوان ب: نهال ایمان... و ج-معنا دادن به واژه ها فاصله یک سطر بالای این عنوانها فراموش شده، در حالی که بند د و هـ صفحه بعد این فاصله را دارد.نشانه های گفتگو،
معمولاً تنظیم نشانه های گفتگو و تغییر مخاطب و گوینده ضوابط و اصولی دارد که در اغلب کتابها، از جمله رمانهای ایرانی به آن توجهی نمی شود. برای روشن شدن مطلب به گفتگوی صفحه 167 توجّه کنید:«... رو به او کردم و گفتم:
-برادر: و شهید قلب تاریخ است.
(×)-و او به من نگاه کرد و ... گفت:
-و شریعتی قلب تاریخ است».
در گفتگوی فوق خط تیره(-) سطر سوم که با × مشخص شده زاید است. چون مطلب توصیفی است نه محاوره.
به یک نمونه دیگر در صفحه 333 توجّه کنید:
«چطور شد که تو را گرفتند؟
فقط چند تایی اسلحه داشتم!
اسلحه داشتی؟ خب چی بود؟
-خودکار
-اوه اسلحه خودکار؟ مارکش چی بود؟
-بیک!!!
-چی؟ بیک؟ نشنیده ام!
-بله، بیک، خودکار بیک».
خط تیره ابتدای سه سطر اول گفتگو افتاده است. چون مطالب بالا از ابتدای گفتگوی مستقیم و رو در روست و مطلب توصیفی ندارد.
مأخذها، نام و نشان مقالات و مطالب یا به عبارت دیگر مأخذ مطالب به دو صورت ذکر شده است. مأخذ اغلب مقالات در پانویس به طور جداگانه و در برخی در انتهای مقاله آمده است.
سطر بیوه، ایرادهای فراوان متعدد کتاب باعث می شود عطای سطر بیوه بی عطا را به لقایش بخشیدیم و به موارد دیگر بپردازیم، اما بد نیست در این زمینه به صفحات 102، 112، 144، 147، 269 و 301 نظری بیندازید.صفحات آخر
در مجموعه صفحات آخر متأسفانه هیچ مطلب یا پیوستی دیده نمی شود، مگر دو صفحه ای که ناشر با هوشمندی به معرفی آثار خود پرداخته است و با این کار ضمن معرفی کتابهای خود، از سفید ماندن این دو صفحه نیز پیشگیری کرده است.ایراد مهم و اساسی کتاب، بعد از تدوین و تنظیم نادرست مطالب، نبود فهرست اعلام یا فهرست راهنماست. در کتابهایی از قبیل مجموعه حاضر که اسامی بسیاری در جای جای متن به کار رفته، وجود فهرست اعلام یکی از ضروریات است. به کمک این فهرست چند صفحه ای خواننده می تواند به راحتی درباره اشخاص و مطالب مهم به متن مراجعه کند. ان شاء الله در چاپهای بعدی ناشر محترم در رفع این نقیصه خواهد کوشید و بر فواید کتاب خواهد افزود.
غلطهای چاپی
به دلیل ایرادهای فراوان ساختاری و فصل بندی آشفته کتاب، فرصت نظاره دقیق و کلمه به کلمه متن فراهم نشد، اما در چند جا غلطهای چاپی فاحشی دیده شد که اگر در چاپهای بعدی مرتفع شود جای امتنان و تقدیر دارد:1.ص 187-میترلینک-->مترلینگ
2.ص 234/س8-فرهنگ رفته ها-->فرنگ رفته ها
3.ص 275/14-منصوب به ساواک-->منسوب به ساواک
4. ص 296-فرون-->فروردین
البته شاید گردآورندگان محترم در مورد غلطهای چاپی، مطبوعات را مقصر بدانند، چون ظاهراً حروفچینی این مطالب عیناً با استفاده از نسخه های چاپ شده مطبوعات انجام شده است، ولی در هر حال بازخوانی دقیق نمونه های چاپی، حتّی در چند نوبت از واجبات کار چاپ و نشر کتاب است که ناشران محترم باید در جریان آماده سازی و تولید و چاپ کتابهای خود به طور اساسی لوازم آن را فراهم آورند.(1)
پی نوشت ها :
1. جهان کتاب (سال 2، شماره 23-24، آذر 1376)
منبع مقاله :به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}